الهی! از من آهی و از تو نگاهی.


الهی! عمری آه در بساط نداشتم و اینك جز آه در بساط ندارم.


الهی! سست تر از آن كه مست تو نیست كیست؟

 
الهی! هركه شادی خواهد بخواهد، حسن را اندوه پیوسته

و دل شكسته ده


الهی! آنكه در نماز جواب سلام نمیشنود، هنوز نمازگزار نشده..ما را بانمازگزاران بدار.


الهی! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت

را در گوش دارد و طوق عبودیتت را در گردن

 

الهی! سالیانی پنداشتم که ما حافظ دین توایم،

 استغفرک اللهم»فهمیدم که دین تو حافظ ماست،«احمدک «اللهم.


الهی! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای، و ما همه

 هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای

الهی! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی! چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.


الهی! از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده‌ام،

از انس و جان شرمنده‌ام، حتــی از روی شیــطان

شرمنده‌ام، كه همه در كار خود استوارند و این

ســست عــهد، ناپایدار.


الهی! عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید كرد؟


الهی! عارفان گویند «عَرِّفنی نفسَك»، این جاهل گوید

«عَرِّفنی نفسی


الهی! همه گویند خدا كو، حسن گوید جز خدا كو.


الهی! همه از تو دوا خواهند،‌و حسن از تو درد.


الهی! آن خواهم كه هیچ نخواهم.


الهی! چون در تو می‌نگرم از آنچه خوانده‌ام شرم دارم 

الهی! از نماز و روزه‌ام توبه كردم؛ به حق اهل نماز و

روزه‌ات توبه این نااهل را بپذیر


الهی! عقل گوید «الحَذر الحَذَر!» عشق گوید

 «العَجَل العَجَل!»آن گوید دور باش، و این گوید زود باش


الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من كیست،

كه تو داراییِ منی.


الهی! در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.

 

الهی! دندان دادی، نان دادی؛ جان دادی، جانان بده

 

   الهی! گویند كه بُعد، سوز و گداز آوَرَد؛ حسن را

قرب سوز و گداز ده


الهی! سرمایه كسبم دادی، توفیق كسبم ده


الهی! اگر ستّار العیوب نبودی، ما از رسوایی چه می‌كردیم؟


الهی! اثر وصنُع توام، چگونه به خود نبالم

 

الهی! كلمات و كلامت كه این قدر شیرین و دلنشین‌اند،

                   خودت چونی؟


الهی! تو پاك آفریده‌ای، ما آلوده كرده‌ایم.


الهی! پیشانی بر خاك نهادن آسان است،

 دل از خاك برداشتن دشوار است.


الهی! اگر گُلم و یا خارم از آنِ بوستان یارم.


الهی! چگونه دعوی بندگی كنم كه پرندگان از من

می‌رمند وددان رامم نیستند.


الهی! گرگ و پلنگ را رام توان كرد، با نفس سركش

چه باید كرد؟


الهی! به سوی تو آمدم؛ به حقّ خودت مرا به من بر مگردان


الهی! فرزانه‌تر از دیوانه تو كیست


الهی! شكرت كه فهمیدم كه نفهمیدم.